roya
نه دل مفتون دلبندی،نه جان مدهوش دلخواهی نه بر مژگان من اشکی،نه برلبهای من آهی نه جان بی نصیبم را،پیامی ازدلارامی نه شام بی فروغم را،نشانی از سحرگاهی نیابدمحفلم گرمی،نه از شمعی نه ازجمعی نداردخاطرم الفت،نه بامهری نه باماهی به دیداراجل باشد،اگرشادی کنم روزی به بخت واژگون باشد،اگرخندان شوم گاهی کیم من؟آرزوگم کرده ای تنهاوسرگردان نه آرامی،نه امیدی،نه همدردی،نه همراهی گهی افتان وخیزان،چون غباری دربیابانی گهی خاموش وحیران،چون نگاهی برنظرگاهی
Design By : Pichak |